معنی از ابزارهای مکانیکی

حل جدول

از ابزارهای مکانیکی

آچار شلاقی


ابزار مکانیکی

انبرقفلی

انبردست

انبر قفلی


وسیله‌ای مکانیکی

گازانبر

لغت نامه دهخدا

مکانیکی

مکانیکی. [م ِ](ص نسبی) منسوب به مکانیک: صنایع مکانیکی. ||(اِ مرکب) جایی که امور مربوط به مکانیک انجام شود: مغازه ٔ مکانیکی. ||(حامص) عمل مکانیک. هنر و فن در امور مکانیک.


واحد مکانیکی

واحد مکانیکی. [ح ِ دِ م ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) واحد مربوط بیکی از شعب علم مکانیک که رشته ای از دانش فیزیک است. این گونه واحدها عبارتند از واحد نیرو و یا قوه، واحد کار، واحد توان یا قدرت و واحد فشار.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مکانیکی

افزارواره

فارسی به ایتالیایی

مترادف و متضاد زبان فارسی

مکانیکی

مربوط به‌مکانیک، تعمیرگاه اتومبیل

فارسی به عربی

مکانیکی

ادات، میکانیکی


ادم مکانیکی

انسان آلی

فرهنگ فارسی هوشیار

مکانیکی

جائی که امور مربوط به مکانیک انجام شود

واژه پیشنهادی

از ابزارهای ریاضیاتی

ماشین حساب مکانیکی


از لوازم مکانیکی

چکش، آچار، سیم چین، پیچ گوشتی

معادل ابجد

از ابزارهای مکانیکی

386

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری